یکی از رویاهایم سفر به جمهوری فیمینستی نارنجولاست. در مورد این کشور خیلی شنیده ام و کمی خوانده ام و بسیار خیالپردازی کرده ام. بعضی حقایق جالب در مورد این کشور:
پیشینه، ساختار دولت و قوانین
- رئیس جمهور، شانزده تن از هژده وزیر کابینه و اکثریت اعضای پارلمان این کشور را زنان تشکیل می دهند. بعد از دو دهه تلاش های پیگیرانه احزاب مدافع حقوق مردان، 25% کرسی های پارلمان به صورت قانونی سهم نمایندگان مرد است.
- قانون اساسی کشور بر برابری حقوق مردان با زنان تاکید می ورزد اما فعالان حقوق بشر و ناظران بیرونی به صورت پیگیر از وجود تبعیض ها علیه مردان در قوانین مربوط به خانواده و استخدام شکایت کرده اند. یکی از قوانینی که موجب خشم فعالان حقوق بشر شده قانون منع سفر مردان بدون همراهی یا تایید همسرانشان است. فعالان حقوق بشر همچنان از تبعیض بعضی شرکت های خصوصی در برابر کارمندان مرد شکایت دارند. ارتقا نیافتن مردان به سمت های مهم تصمیم گیری چون ریاست و مدیریت به یک مشکل اجتماعی در این کشور مبدل شده است. این مشکل ریشه در باورهای فرهنگی ساکنین این جمهوری دارد که فکر می کنند مردان به علت ناتوانی در باروری، ناقص الخلقه هستند و توان مدیریت ندارند. اما خوشبختانه، بر خلاف اکثر رژیم های عقب مانده و تاریخزده مردسالار، رژیم فیمینستی به آزادی احزاب باور دارد و به ده ها گروه مدافع حقوق مردان، به شرط رعایت مصلحت های ملی و ارزش های فرهنگی، اجازه فعالیت و نشر داده است. با وجود این، فعالان خورده گیر حقوق بشر میگویند که مصلحت های ملی بهانه ای برای پاسداری از یک رژیم زن مدار و مادرسالارانه است و این بند قانون ، مبارزه برای آزادی طلاق برای مردان را به بهانه ضد ارزش های فرهنگی بودن آن ناممکن می سازد.
- خانواده ها در این کشور مادر محور اند و معمولا مردها بعد از ازدواج به خانواده همسر خود می پیوندند، مگر این که به صورت رسمی در قرارداد ازدواج جز این قید شده باشد. بعضی روانشناسان اعتقاد دارند که کوچ از خانواده اصلی به خانواده همسر در بعضی مردان به افسرده گی و مشکلات روانی می انجامد.
- نارنجولا، به معنای تار ابریشم، نامی است که سیصد سال قبل با پیروزی انقلاب فیمنیستی توسط مادران بنیانگذار به این کشور داده شد، چون اکثریت زنان انقلابی این کشور در صنعت تولید ابریشم مشغول کار بودند. جالب است بدانید که لباس مخصوص تحلیف رئیس جمهور هم باید ابریشمین باشد.
جشن ها و تجلیل ها
- یکی از جشن های ویژه در جمهوری که سالانه هزاران جهانگرد را به کشور جلب می کند روز تجلیل از پیروزی رژیم فعلی است. در این روز همه دانش آموزان و دانش جویان مرد، به شمول کارگران و دهقانان مرد، با پوشیدن "چادری" که نشانه ای از خفقان رژیم های گذشته است، با زنان نسل های گذشته ابراز همدردی می کنند. به علت جلوگیری از تلفات ترافیکی، در این روز بزرگ، همه وسایل نقلیه متوقف میشود. در روز گرامیداشت پیروزی، سیل مردان چادری دار از برابر جمعیت تماشاچی می گذرند و توانایی های چون آشپزی، بستن و باز کردن کودک از گهواره، جارو و گردگیری خانه و رقص های سنتی را به نمایش می گذارند.
- سال نو با جشن ویژه "بانوان غرور و توانایی"، که یک هفته دوام دارد، تجلیل می شود. در این یک هفته، همه بانوان کشور از رفتن به کار معاف اند و به بانوان شایسته که موفق به کشف های علمی و پیشرفت های فنی فوق العاده شده اند، فرصت و هزینه سیاحت به کشورهای خارجی فراهم میشود. لازم به یاد آوری هست که در این یک هفته، هیچ مرد بالاتر از 15 سال حق حضور در اماکن عمومی را ندارد تا مخل آسایش و تفریح بانوان نشود. بر علاوه در این هفته، هیچ زنی دست به سیاه و سفید نخواهد زد و سهم 20 فیصدی خود را در امور خانه چون خرید و کمک به درس های کودکان به مرد خانواده واگذار خواهد کرد.
- به خاطر گرامیداشت از مردان قهرمانی که برای آزادی و پیشرفت کشور شانه به شانه زنان کار کردند و سهم خود را زنانه به کشور ادا کردند، روز 12 اسد روز ملی مرد است. رسم این است که در این روز خجسته، زنان برای مردان وسایل خانه و آشپزخانه هدیه بخرند و بعضی از زنان مهربان و آزاده حتی در آشپزی با شوهر خود همکاری می کنند و یا با بزرگواری تمام، برای تجلیل از این روز، خود نان شب را آماده می کنند.
باورها و عنعنات
- اکثر ساکنان این جمهوری فیمینستی با سواد و برخوردار از تحصیلات عالی اند، با وجود آن هم برخی از باورهای خرافی و عنعنات کهن زنده مانده و دوام یافته است. یکی از این باورهای خرافی که همیشه خشم فعالان حقوق مرد را بر انگیخته این باور مروج در مناطق روستایی است که مردان، به علت عدم برخورداری از موهبت مریضی ماهوار (پریود)، با کثافت در وجودشان زنده گی می کنند و به این دلیل باید در هنگام حضور در اماکن مقدس و مراسم مذهبی، دستان و پاهای خود را با پوشش مخصوص بپوشانند و با دستان و پاهای برهنه مکان های مقدس را نیالایند.
- یک باور خرافی دیگر این است که مردان نابارور (عقیم)، نفرین شده اند و باید از میان خانواده و جامعه خود طرد شوند. برای مبارزه با این مشکل، ده ها مرکز حمایت از مردان نابارور تشکیل شده که به آنها پناه میدهد. جالب است بدانید که زنان نابارور بر عکس مردان از تبعیض رنج نمی برند بلکه باور عمومی این است که آنها برگزیده اند و رابطه ای ویژه با خداوند دارند.
- در میان بخش هایی از جامعه، تولد کودکان پسر بخت بد تلقی شده و معمولا کودکان پسر مورد تبعیض قرار گرفته و در کودکی منزوی می شوند. تولد نوزادان دختر جشن گرفته میشود و وقتی دختری به سن بلوغ می رسد، طی مراسمی ویژه به او قلم، یک آله موسیقی، یک بیک سفری (چمدان) و یک وسیله تکنیکی هدیه داده میشود. بعضی خانواده های روشنفکر، تولد پسران را نیز جشن می گیرند، اما در اکثر نقاط کشور این اتفاق نمی افتد.
- این باور های مرد ستیزانه در همه جنبه های زنده گی عمومی تاثیر خود را داشته است. یکی از نمونه ها این است که متاسفانه در زبان نارنجولایی، کلمه مرد با کلمات شیاد، بی وفا، سنگدل و کم ذات، همریشه است. همچنان در این زبان، کلمات کاکا، پدر خوانده، عمه و ایور مترادفی ندارند و در عوض از ترکیب های چون برادر پدر، پدر اضافی، خواهر پدر و برادر شوهر استفاده میشود که این نمایانگر کم اهمیت بودن وابستگان مرد در خانواده است.
- گفته اند:"عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو". ساکنان جمهوری نارنجولا مهربان، مهماننوازو گشاده رو هستند و ترانه، رقص، قصه گویی و براه اندازی جشن ها از سنتهای دیرینه و زنده این کشور است. آخرین جنگ در این جمهوری دو صد سال پیش اتفاق افتاد که آنهم دفاع از کشور در برابر حمله موجودات فضایی بود.
خوب، این هم اندکی در مورد جمهوری فیمینستی نارنجولا. این معلومات بسیار اندک و ناچیز است، چون من خود هنوز به آنجا سفر نکرده ام و منابع اطلاعاتی در مورد این جمهوری در کشورهای با رژیم های "هنوز مردسالار" کم پیدا میشود. شما میخواهید چیزی از شنیده گی ها، خوانده گی ها و یا تخیل خود اضافه کنید؟
شهرزاد
۱۷ نظر:
سلام شهرزاد عزیز
امروز سر انجام توانستم بتوانم نظر بدهم. چند وقتی بود مشکلی بوجود آمده بود و نمیشد نظر داد.
نوشته هایتان يکی از دیگری زیبا تر بودند.
با خواندن نوشتة تان در مورد این جمهوری فیمینیستی من هم خیلی علاقه گرفته ام. معلوماتی را هم که بیان کرده اید خیلی دلچسپ بود و به معلوماتم افزود.
تشکر فراوان
کامگار باشید.
مریم شهرتاش
سلام شهرزاد گرامی
معلومات خوب و مفید بود.
خوب است که زود زود به روز می کنید.
فکر کنم امتحانات ختم است یا وقفه یی برای تنفس بیشتر دارید
به امید نشاط شما
در اين سرزمين مردان در جاده ها، از ديد زنان مصون نيستند، براي همين مردان ميكوشند لباسي بپوشند و طوري راه بروند كه هيچ كسي متوجه شان نشود!
تخيل من كه خيلي خام است. ولي ايت مطلب خيلي جالب و جذاب بود. طنز جالب و قابل تحسين
سلام شهرزادخوب
فرصت نشدبخوانم بعد دوباره میایم. همیشه پیروزباشی
سلام شهرزاد عزیز ،
عالی ِعالی بود-- با نثری روشن ، ملیح و قدرتمند. با درونمایه یی نو و چشم گشا. در یکی از جملات آغازین آمده است : " مردان به علت ناتوانی در باوری، ناقص الخلقه هستند". باروری باوری شده که ممکن است بعضی را سر گردان کند. شادکام باشید.
سلام لالا جان..
تشکر.. دلگرمی شما انگیزه شد که این نوشته به جان بیاید.
آن باروری را هم اصلاح کنم. تشکر..
سلام عزیز جان! من نیز در انتشارات معتبری که منابع آن در دست نیست خوانده بودم که به دلیل خشونت های جوامع ما قبل مرد سالار تعداد مردان به مراتب بیشتر از زنان بوده و پارلمان این کشور تعدد زوجات را برای زنان این کشور پیشنهاد نموده است.
خیلی زیبا نوشتی . خوشم آمد.
فرشته عزیز
من هم افواهاتی چیزهایی در مورد این پیشنهاد شنیده بودم اما مطمئمن نبودم. ممنون که این معلومات را در اختیار ما گذاشتید. حقوق مردان واقعا در نارنجولا پامال است.با وجود آنهم به یک سفر رفتن می ارزد!
سلام شهرزاد مهربان
این بارفرصت یافتم که بخوانم.بدون هیچ گونه مبالغه واقعاًکه بسیارجالب بود. من شخصاً اولاً باربود که درمورد جمهوری نارنجولا این اندازه معلومات یافتم. وجالب ترازهمه نظام مادرسالاروزن سالارآن می باشداصلاً من تصورش راهم نمی کردم که درجهان چنین نظام وفرهنگی موجود باشد.به امید که جهان ازمرد سالاری وزن سالاری بیرون شود وهیچ گونه تبعیض ازهیچ نوعش وجود نداشته باشد. یک جهان ممنون ازاین نوشته زیبای شما.
شهرزاد گرامی سلام ! اگر راستش را بگویم ، این اولین باریست که من در مورد چنین کشوری می خوانم . قبل از این حتی چنین نامی نیز به گوش و چشمم نخورده بود . عصر ما عصر اطلاعات است و من از همه جا بی اطلاع و در لاک خود فرو رفته . بسیار خواندنی و جالب بود . از اینکه دیدم جایی درین دنیا هست که حق مردان در آن ضایع می شود و انجمن های دفاع از حقوق مردان در آن فعال اند . هم برایم جالب بود و هم کمی خندیدم . چهره ی مردی در نظرم آمد که با یک دنیا احساسات از حقش دفاع می کند و خواهان برابری حق مردان و زنان است . این تصویر برای من که مرد « افغان ، کلمه ی افغان کمی کشدار تلفظ شود تا تمام بار معنی افاده و حق عظمتش نیز ادا گردد . » ام ، تصویر خنده داری بود . سفر تان به این کشور خاطره انگیز باد .
اگر اجازه دهید ، این نارنجولای نارنجی را برای نشر بردارم ؟
پویای گرامی..
حتما.. بازنشرش مبارک است چون خیلی کسان دیگر هم از واقعیت وجود این جمهوری با خبر میشوند!!!... اما در کدام بخش خواهد آمد؟ احتمالا طنز؟ چون نمیخواهم مسئولیت توزیع ویزا به جمهوری نارنجولا را به عهده بگیرم!
سلام
طنز خیلی خوبی بود. چون نشانی طنز در این مرزوبوم چندان روشن نیست دوستان طلب نشانی این جمهوری را کرده اند.
سلام شهرزاد عزیز ،
از ای میل تان تشکر.اما شماره یی که شما داده اید (9876-574-918) احتمالا شماره ی درستی نیست. به این شماره زنگ زدم و از خانمی که با لهجه ی خیلی غلیظ انگلیسی صحبت می کرد پرسیدم: اینجا سفارت نارنجولا است؟ خانم جواب داد: سفارت آن کشور در همین نزدیکی های ماست ، اما این شماره ی خانه ی من است. از آن خانم خواهش کردم که شماره ی سفارت را به من بدهد. او شماره ی دیگری داد که تنها به جای 6 آخری شماره 7 داشت. زنگ زدم و با یکی از افراد سفارت صحبت کردم. همان سوال های معمول را پرسید و اینکه چرا می خواهم به نارنجولا سفر کنم. گفتم که شنیده ام در آنجا زن سالاری حاکم است. گفت : این شایعات را باور نکنید. نارنجولا هم مثل بسیاری از کشورهای جهان نظام مرد سالار دارد و تنها تفاوت آن با دیگر کشور ها این است که در آن زنان می توانند تا ده شوهر داشته باشند ، اما مردان محکوم به تک همسری اند.
به هر حال از این که شماره ی سفارت را فرستادید متشکرم.
سلام لالا جان،
متاسفم که شماره دقیق نبود. در مورد گفته های آن کارمند سفارت، من که به شما گفتم آنها از هجوم مهاجرین میهراسند و معلومات را در مورد کشورشان محدود نگاه میدارند.. وگرنه من خودم رفته بودم.. بهر حال، باز هم تلاش کنید، شاید موفق شوید یک ویزای سیاحتی کوتاه مدت بگیرید.
شهرزاد گرامی تشکر
مسلمآ که جای این نوشته در بخش طنز خواهد بود . اما در بخش طنز جغرافیایی و نام شما هم به عنوان کاشف این سر زمین نا شناخته ثبت خواهد شد . من افسوس می خورم که یک مرد نگون بخت بخت بر گشته ام و الا آرزو می کردم که هاتف نازنین برای من زنگ میزدند و من بعنوان کارمند سفارت نارنجولای نارنجی ترتیب ویزای سفر شان را میدادم و کاکه تیغون عزیز را به جرم نوشته های ضد زنانه ی شان از آن نارنجزار دیپورت می کردم. شاد باشید
سلام شهرزاد عزیز
زنان افغان هم خیال های ایجاد چنین نظامی را در سر می پرورانند. خیال شما بجا اما اینقدر هم عقده یی نشوید. خیلی سنت های دیگری هم هست که دست و پای همه مارا بعنوان انسان گرفته و مردسالاری هم ریشه در آن سنت ها دارد. شکستن این سنت ها در افغانستان فقط و فقط به باز تولید اندیشه ناب دینی مربوط است. شما می دانید همه مساییل در کشور ی مثل افغانستان به دین ربط پیدا می کند. انحطاط اندیشه دینی موقعیت انسانی زن و مرد را تنزیل داده.
هر چیز مقدس اگر از اصل اش دور شود به ضد خودش تبدیل می شود.
من همه مشکلات را به نظام روحانیت و این چیز ها میدانم.
وقتی یک ملا میاید از ازدواج صغیر حمایت می کند و همزمان بر فروش زنان در شینواری جلال آبا اعتراض نمی کند جی معنی دارد. شاید من احساساتی باشم اما من همه مشکلات را به گردهن فرهنگ و سنت های یک ملت می اندازم.
من می دانم دغدغه ات در مورد زن و مشکلات ان زیاد است اما اصلاح اندیشه دینی بیشتر از روایت رنج ها کمک می کند. بخصوص در کشوری مثل افغانستان که اندیشه دینی همخوانی نه با دین الهی دارد و نه با زمان. من به دو تقسیم بندی میرسم.
1- دین الهی دینی است که خدا توسط پیامبر ابلاغ کرده
2- دینی که ساخته منحط ترین شیخ هاو ملا های متعصب است که برای حقظ نهاد روحانیت و منافع می خواهند تفسیر های قهقرایی از دین را ارایه کنند.
جعل حدیث کنند و بر روان مردم حکومت کننند.
نارنجولا باید عاری از ملا باشد. اگر ملا در نارنجولاا امد دست و پای همه را خواهد بست.
ببخشید من شاید احساساتی شده باشم.
اما می خواهم یک خبر را بدهم
پسر سید فاضل یک شسیخ است که به بهانه عاشورا علم امام حسین را آورده و از طریق این علم میلیون ها افغانی عایدش شده. این هم معلوم نیست که این علم از کجا اورده شده اما تجارت اش به نام دین خیلی درین روزها پر رونق شده است. مردم بدبخت هزاره از جار طرف افغانستان به کابل امده و اما سیدفاضل با فروش حریت اش صاحب میلیون ها افغانی شده است.
ارسال یک نظر