۱۳۹۰ آبان ۱۴, شنبه

24

معمولا، دوست ندارم در این جا نقل قول بگذارم. معمولا، نقل قول کردن را هم دوست ندارم، چون یک سری جملات را جدای متن، جدای تاریخ، سخت است فهمیدن، تعبیر کردن.. 
اما در این سالگرد روز تولدم، فکر می کنم این جملات میتوانند تا حدی سالی را که گذشت خلاصه کنند. سال درس های دشوار را. سال کشف دوباره تنهایی را، درد را..سالی که از دوستی، از خانواده، از مهر، چهره دیگری دیدم. از خود.
کم‌کم تفاوت ظریف میان نگه‌داشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت
.
این‌که عشق تکیه‌کردن نیست

و رفاقت، اطمینان‌خاطر

و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند

و هدیه‌ها، عهد و پیمان معنی نمی‌دهند
.
و شکست‌هایت را خواهی پذیرفت

سرت را بالا خواهی گرفت با چشم‌های باز

با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه

و یاد می‌گیری که همه‌ی راه‌هایت را هم امروز بسازی

که خاک فردا برای خیال‌ها مطمئن نیست

و آینده امکانی برای سقوط به میانه‌ی نزاع در خود دارد

کم‌کم یاد می‌گیری

که حتی نور خورشید می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
.
بعد باغ خود را می‌کاری و روحت را زینت می‌دهی

به جای این‌که منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد
.
و یاد می‌گیری که می‌توانی تحمل کنی

که محکم هستی

که خیلی می‌ارزی
.
و می‌آموزی و می‌آموزی

با هر خداحافظی

خورخه لوئیس بورخس

۳ نظر:

صحرا کریمی گفت...

شهرزاد عزیز
تولدت مبارک و امیدوارم که سالهای خوبی را پیش رو داشته باشی. سالهایی پر از خوبیها و دوباره نگاه کردنها به خود و دیگران.
بورخس با زمان در رمانهایش بازی میکند. زمان را به تمسخر میگیرد و بعد گاهی حتی زمان را به جایی دور دست می برد و رهایش میکند و خود بی زمان ادامه میدهد مسیر مسخ شده در زمان را. نمیدانم در زندگی خودش چقدر توانست زمان را به سخره گیرد؟
اما من آرزو دارم که شهرزاد زمان را کف دستانش بگذارد و هر روز چون شاخه گلی در گلدان زندگی آبش دهد.
زنده و پویا و همیشه سرفراز باشی.

rafiqpoor گفت...

تولدت مبارک شهرزاد
امیدوارم سالهای آینده برایت مملو از خوبیها و موفقیت ها باشد.

Shaharzad گفت...

صحرای گرامی، پویش عزیز،
تشکر بسیار از پیام های زیبایتان.
صحرا جان، من زیاد با کارهای بورخس آشنا نیستم اما پیام شما کنجکاوم می کند بخوانمش.