کاش به همین آسانی بود. که دل شکسته، با چند حرف شیرین تسلی می یافت. که با یکبار دیدن، در آغوش گرفتن، همه چیز مثل سابق می شد.
نمیشود. تلاش می کنم دلم را مرمت کنم. مثل همیشه به تو نگاه کنم. نگذارم هیچ دیواری میان ما باشد. مثل همیشه از تو مراقبت کنم. به تو گوش بدهم. بگذارم از من مراقبت کنی. اما به این آسانی نمیشود.
گفتی: نمیخواهم بشنوم. دیگر نمی خواهم بشنوم.
و چیزی آن شب در درون من شکست.
و حالا هر چه می کوشم، مرمت نمیشود.
انسان شکسته ی هستم عزیزم. شاید مدتی وقت بگیرد. به دل نگیر اگر در پاسخ نگاهت، لبخند نمیزنم. اگر اندوه چشمانم را نمیتوانم پنهان کنم. اگر پاسخی برای مهربانی ات ندارم به جز اجتناب. به جز دزدیدن نگاهم. یا یک پچ پچ بی ربط و زورکی زیر لبانم.
دل به این آسانی مرمت نمی شده است، بی صاحب. باور کن تلاش کرده ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر