21 سالگی... باور نمی کنم..سال ها چقدر زود گذشتند، سالها مشغول تاخت اند، یا من.. یا ..
معمولا هر چند تنهایم، تجلیل می کنم، در این دو سال اخیر حد اقل اینطور بود.. به نحوی این روز راگرامی می دارم.. میخندم، میرقصم.. آواز می خوانم.. گوشواره های سبز می پوشم، مویم را می آرایم، چشمانم را سیاه.. حتما مینویسم، از چهارده سالگی به بعد در هر روز تولدم نوشته ام که سالی که گذشت چگونه بود و سال آینده را چگونه می بینم و ... چقدر خودم را دوست دارم، یا ندارم.. معمولا خودم را ناز میدهم، برای خودم آهنگ های تبریک تولد می گذارم... قصه شهرزاد را به یاد می آورم، به زندگی فکر می کنم، آرزو می کنم.. آرزو... چند روز پیش مارشا به دیدنم آمد تا پیشاپیش تولدم را تبریک بگوید، روبروی هم نشستیم و از من خواست یک آرزو کنم و بعد شمع را پف کنم.. افکار هجوم آوردند: آرامی، صحت پدر، برنامه ماستری، آخ، درس پری، کاش کار خوبی بیابم، جنگ خلاص شود، خلاص.. دیدم بی حوصله میشود، خندیدم و شمع را پف کردم، گفتم: ما بیش از حد آرزو داریم.. تضمین شده ترین چیزها برای شما، برای ما آرزوست..
ها، از تجلیل میگفتم. امسال چگونه تجلیل خواهم کرد؟ فردا، در سالروز تولدم، نخست باید ارائه ام را در مورد نیچه و نظریاتش در مورد شکنجه و جزا تکمیل کنم، بعد تایپ مصاحبه را تمام کنم، بعد یکی از نوشته هایم را بر گزینم و به این برنامه ماستری بفرستم، بعد صنف یوگا، بعد صنف اقتصاد، با مریم کار کنم، بعد جلسه کابینه سازمان دانشجویان بین المللی، بعد دو ساعت درس با لیه، بعد کتاب را تمام کنم، بعد از فرط خستگی...
فکر می کنم هرگز به اندازه این سمستر مشغول نبوده ام..
بهر حال، اگر مشغول نمی بودم هم شاید مینشستم و اخبار انتخابات امریکا را میخواندم، بسیار مهمتر از تجلیل روز تولد است، میخواهم اوباما برنده شود..
یا شاید میخوابیدم، کم خوابی، کم خوابی زنده گی ما شده است..
حوصله تجلیل نمیداشتم..
درس خودش تجلیل است، نه؟ و انجام مسئولیت هایمان؟
فقط افسوس میخورم که فرصت و حوصله ندارم چیزی بهتر بنویسم، بیشتر در مورد سال گذشته فکر کنم، در مورد سالی که می آید، بیست ویکسالگی.. مهم است..
آیا سال آینده هم همین گونه خواهد بود؟ آیا فرصت اندیشیدن....؟ سال به سال، اهمیت و تاثیر تصمیم گیری هایم افزایش می یابد، سال به سال، فرصت کودکی، با خود بودن، کاهش یافته است.... زندگی دشوار تر می شود، شکی نیست، و مسئولیت هایش بزرگتر، اما آیا من آماده تر خواهم بود؟
امیدوارم...
۴ نظر:
سلام شهرزاد گرامی
روز تولدت مبارک باد.
امیدورام تا سال دیگر و جشن تولد دیگر از زمان پیش تر راه موفقیت را بپیمایی.
و از همه مهمتر با نشاط باشی.
موفق باشی
شهر زاد عزيز سلام
تولدت مبارك
آرزو ها كه تمامي ندارد. به اميد اين كه به ارزوهايت برسي
سلام شهرزادمهربان
من هم به نوبه خودروزتولدوبیست یک ساله شدن ات را ازصمیم قلب تبریک می گویم. شما دربیست یک سالگی کارهای بزرگ انجام داده اید نوشن مقال، تحصیل، فعال بودن درعرصه های مختلف زندگی. به هرحال کاش%3 مردم ما به این قدرپرتلاش می بود.به امید که همیشه همین طورپربارباشی.
خدایارت
happy birthday
reza
ارسال یک نظر